عشق شوری در وجود ما نهاد

می خواهم از عشق بگویم، از عاشقی

از لطافت و سبکی بی نظیر عشق بگویم، می خواهم بر بال خیال سوار شوم و همراه نسیم مهربانی صورتم را با نوای دلنواز عشق قلقلک دهم.

می خواهم از عاشق بودن بگویم، از رها بودن، از وارسته بودن، از به خدا نزدیکتر بودن بگویم.

می خواهم بگویم عاشقی تنها این نیست که پسری سرشار از علاقه به دخترکی ناز باشد یا پسری هر آنچه دارد تقدیم معشوقه ی بی بدیل خود کند. می خواهم بگویم اینها مقدمات عاشقی است. حرف من این است عاشقی تنها محدود به یک رابطه ی زیبای و شیرین دو نفره ختم نمی شود

می خواهم با تمام ایمان بگویم عاشقی یک نوع سبک زندگی است.

عاشق سرشار از شور است و شعف، عاشق سراپا مست است و طرب.

زمزمه ی مستانه ی من این است که، تو در هر لحظه جاری باشی، موثر باشی. عشق آن است که روان باشی چون رود، خروشان باشی چون موج و پر امید باشی چون عاشق!

دنیای عاشق، دنیای تحرک است و شادی؛ دنیای است که عاشق به واسطه ی قدرت معجزه آسای عشق از تمام فرصت ها و امکانات استفاده می کند تا کارهای عظیم و درخور انجام دهد. چرا که فقط با کارهای عظیم می توان نزدیک عشق شد و عاشقی کرد.