چند روز پیش تو مترو  دست فروش‌ها مونوپاد (یا به زبون خودمون پایه عکاسی برای گوشی) می‌فروختن. یعنی اگه صد سال فکر می‌کردم عمرا می‌تونستم تصور کنم، روزی برسه که تو مترو مونوپاد فروخته بشه. اونم توسط دستفروش‌ها. به هر حال این اتفاق بهونه‌ای شد تا به موضوعی که چند وقتِ پیش در موردش کمی تامل کرده بودم، بپردازم.

... اونا که منو می‌شناسن می‌دونن که من خیلی به عکاسی علاقمندم و خیلی با شوق و ذوق عکاسی می‌کنم. تو عکاسی خستگی ناپذیرم. قبل از این که سلفی گرفتن این طوری تو مردم رواج پیدا کنه، این شیوه از عکاسی رو تجربه کرده بودم. عکس‌های خوبی هم به این شیوه دارم. اما همون موقع هم نسبت به این شیوه‌ی عکاسی حس خوبی نداشتم و هنوز هم ندارم.

-        چرا؟

عرض می‌کنم !

نمی‌دونم دقت کردید یا نه؟. از وقتی که سلفی گرفتن‌ مرسوم شده، به همون اندازه هم گرفتن عکس‌های دسته جمعی کم شده! این روزها اگر چه انواع دوربین دیجیتال و مدل‌های مختلف از گوش‌های همراه تو دست و  بال مردم هست، اما به همون اندازه هم آلبوم‌های خانوادگی تُنگ‌تر شده.

راستی شما یادتون می‌آد آخرین باری که عکس دسته جمعی گرفتید، کی بوده؟! اون موقع‌ها که عکس گرفتن هزینه داشت، ما کلی عکس خانوادگی و دست جمعی داشتیم. آلبوم‌های قطور و پرثمری داشتیم. یادش بخیر . حالا که هم عکاسی کردن راحت‌تر شده و هم کم‌هزینه‌تر شده، میل به گرفتن عکس خانوادگی و دسته جمعی ‌هم کم شده. مثلا من قبلنا کلی عکس با عموزاده‌ها و خاله و دایی‌هام داشتم که با دوربین آنالوگ اونا رو ثبت کرده بودیم. اما از وقتی که دوربین‌ یاشیکام دِمده شد، دیگه هیچ وقت اون لحظات پرشور و شرر عکس‌های دسته جمعی که فقط باید نیم ساعت وقت صرف می‌شد تا ملت کنار هم جا بگیرن تکرار نشد. حالا که سلفی گرفتن مد شده، دیگه کم کم باید قید عکس‌های دو سه نفری رو هم که با دوربین‌ دیجیتال می‌گرفتیم، بزنیم. روزگار عجیبی شده؛ این روزها مردم بیشتر با تنهایی‌هاشون حال می‌کنن!.

برای من درک فلسفه‌ی #من و آسانسور همین الان یهویی#‌ خیلی سخته. مفهوم عکس‌های سر سفره‌ی بی‌کسی رو نمی‌فهم. آخه یکی نیست بگه خاطرات تنهایی هم ثبت کردن داره!!!

... در فهم من سلفی گرفتن اوج تنهایی بشر معنی می‌شه. به غایت رسیدن روزمرگی زندگی در اون دیده می‌شه. در سواد بصری من سلفی گرفتن، هدفی نداره جز نمایش پوشالی ظاهرها. در نظر من سلفی یعنی ثبت لبخند‌های سطحی و مصنوعی! اصلا سلفی گرفتن در چشم من یعنی «بابا یه نفرم نیست ازت عکس بگیره» . و این خیلی بده، خیلی بد.