پیمانه ام ز رعشه‌ی پیری به خاک ریخت بعد از هزار دور، که نوبت به ما رسید

مدافع حرم


از آخرین باری که او را دیدم حدودا یکسالی می‌گذرد. پیشتر‌ها او را بیشتر می‌دیدم. ظهر عاشورای پارسال بود که به خیمه‌ی حضرت زهرا سلام‌الله علیها آمده بود. «مسجد کولانج» همان خوان پر برکتی است که هر چه دارم از آن دارم. جواب سلامی که مردم به من می‌دهند به برکت حضور حقیر در همان خیمه است. خیمه‌ای که بزرگانی چون حاج حسین همدانی ستون آن بودند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پارسا

غروب غریبی


غروب غریبی

مدت‌هاست عهد کرده‌ام با کسی که مبانی فکریش با جهان بینی‌ام متفاوت است، بحث نکنم! و این به معنی بی‌حوصلگی و یا ناآشنایی ام  در اصول و اسلوب بحث نیست. به تجربه آموخته‌ام مناقشه‌ی دو تفکر که در بدیهیات _ و مبانی که جهان بینی فرد از آن متاثر است_ اختلاف دارن، جز در مواردی نادر بسان کوبیدن آب در هاون است.

... این روزها جنایات آل سعود بهانه‌ای شده ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پارسا

فریم‌های ارزشمند



چند روز پیش تو مترو  دست فروش‌ها مونوپاد (یا به زبون خودمون پایه عکاسی برای گوشی) می‌فروختن. یعنی اگه صد سال فکر می‌کردم عمرا می‌تونستم تصور کنم، روزی برسه که تو مترو مونوپاد فروخته بشه. اونم توسط دستفروش‌ها. به هر حال این اتفاق بهونه‌ای شد تا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پارسا

نجوای شبانه


سبحان الله

این روزها دلم گرفته است. از آن روزهایی است که دلم فقط با درددل کردن با تو آرام می‌شود. باز هم معترفم که چون بندگی نکردم، خوار شدم و این سنت لایتغیر توست.

ناخالصی‌ها و پلشتی‌ها بازهم کار دستم داد. دوری از تو وقار و متانتم را بر باد داد و کاسه‌ی صبرم شکست.

حالم گرفته است؛ از این که کمی حوصله نکردم تا مزد و پاداش تلاشم را بگیرم. آری هر که از تو دور شد، طاقتش طاق شد و جانش به لب رسید. هر که در پی رضای تو نبود به غیر حواله شد و هر که به غیر  حواله شد، خوار شد.

یا ملجا العاصین؛

آنکه عزت و ابرو ‌دهد، تویی.

آنکه مبتلا کند، تویی.

یا رئوف

تو را سپاسگزارم از آن باب که غفلت و دوریم از خودت را به بهترین شیوه گوشزدم کردی. دلم را تنگ کردی تا هوای آغوشت کنم.

ای عشق؛

فدای تو همه من، کنون آرامم و مسرورم از شکستگی‌ام! چراکه تو تنها خریدارِ شکستگانی.

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مهدی پارسا

مدعی‌ام پس هستم!



مدعی‌ام پس هستم!

می‌گن ایرانی‌ها تو همه‌چی صاحب‌نظرن؛ به خصوص در مسائل پزشکی و مباحث سیاسی. یعنی غیر ممکنه وارد جمعی بشی که اولا در اون جلسه بحث سیاسی نشه و دوم اینکه در همون جلسه بی‌بروبرگردکسی خودش رو صاحب تحلیل سیاسی ندونه!

اما راستی چه‌طوری همه‌ی ما (البته هیچی مطلق نیست!) صاحبِ دانش سیاسی شدیم؟! یعنی منی که ادعا می‌کنم از تحولات و وقایع دورواطراف باخبرم و می‌تونم تحولات و رویدادهای پیرامونم رو پیش‌بینی کنم، چه کار کردم که به این دانش دست پیدا کردم؟...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مهدی پارسا

آن‌ها با دست بسته آمدند تا من با دستان باز...

این روزها تا تصویر یا خبری از آمدن شهدای غواص عملیات کربلای چهار منتشر می‌شود، ناخودآگاه چشمانم از اشک پُر می‌شود و بغض گلویم را می‌فشارد. این روزها عجیب عذاب وجدان دارم و بسیار اندوهگینم...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پارسا

بعضی وقت‌ها خودت رو تحویل بگیر!




بعضی وقت‌ها خودت رو تحویل بگیر!

این روزها قریب به اتفاق مردم معتقدند سرشون خیلی شلوغ شده. به خیلی‌ها کارهاشون نمی‌رسن. همیشه کلی کار عقب افتاده دارن و فرصت نمی‌کنن حتی برای چند دقیقه برای خودشون وقت بذارن.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پارسا

طراوت بهاری عیدی ببریم!


خوش‌ رنگ‌ترین سبز، سبزیِ برگ درختان و سبزارهایی است که در اردیبهشت متولد شده‌اند. سبزِ اردیبهشتی، سمبل نشاط و سرزندگی است. ساقه‌ها، برگ‌ها، گل‌ها، بیشه‌ها، چشمه‌ها و رودها در بهار چشمک زنان، رو به عُشاق خودنمایی می‌کنند و از آنان دلربایی.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مهدی پارسا

«در آغوش معشوق»


«در آغوش معشوق»

خیلی‌ها از تاریکی می‌ترسن. یا لااقل ترس از تاریکی را در دوران کودکی تجربه  کردن. خیلی‌ها از ابتلا به بیماری‌های ناعلاج  می‌ترسن. خیلی‌ها از مرگ، از فقر، از مرگ عزیز و خیلی وقایعِ دیگه می‌ترسن.

اما اساساً

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مهدی پارسا

من جهاد هستم



جهاد، جایگاه و اجری است که ربِ جهانیان بر بندگان خاصش ارزانی می‌دارد تا جهادگران جاوید بمانند و نیکی جاودانه شود.

 اولین باری که تصویر شهید «جهاد عماد مغنیه» را دیدم...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مهدی پارسا