پیمانه ام ز رعشه‌ی پیری به خاک ریخت بعد از هزار دور، که نوبت به ما رسید

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

دل تنگ

بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش

وین سوخته را محرم اسرار نهان باش

زان باده که در میکده عشق فروشند

ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش

در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک

جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش

دلدار که گفتا به توام دل نگران است

گو می‌رسم اینک به سلامت نگران باش

خون شد دلم از حسرت آن لعل روان بخش

ای درج محبت به همان مهر و نشان باش

تا بر دلش از غصه غباری ننشیند

ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش

حافظ که هوس می‌کندش جام جهان بین

گو در نظر آصف جمشید مکان باش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پارسا

به کدامین گناه؟!!!


ارمغان آل سعود برای یمن، پدری که جنازه بی جان دخترش را در آغوش گرفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پارسا

«رادیو قند پهلو»


«رادیو قند پهلو»

از دیروز عصر حس می‌کنم شبیه خدا بیامرز پدربزرگم شده‌ام. پدر بزرگم شب‌ها روی تشکچه‌ی پشمی‌اش می‌نشست. رادیوی‌کوچکش را روشن می‌کرد وکنارش می گذاشت. همانطور که با اعضای خانواده صحبت می‌کرد گوشش هم به رادیو بود و اخبار روز رو پیگیری می‌کرد. حالا من هم یک چشم و دستم به صفحه‌ی تلگرام است و دست و چشم دیگرم روی مانتیتور و کبیورد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پارسا

روسری لبنانی


روسری را طرح لبنانی ببندی یا نبندی،

                                 زلف بر صورت بیفشانی، نیفشانی قشنگی

خنده‌های زیر لب، یا آن نگاه زیر چشمی،

                                 شاید اصلا با همین حرکات پنهانی قشنگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی پارسا