
سبحان
الله
این
روزها دلم گرفته است. از آن روزهایی است که دلم فقط با درددل کردن با تو آرام میشود.
باز هم معترفم که چون بندگی نکردم، خوار شدم و این سنت لایتغیر توست.
ناخالصیها
و پلشتیها بازهم کار دستم داد. دوری از تو وقار و متانتم را بر باد داد و کاسهی
صبرم شکست.
حالم
گرفته است؛ از این که کمی حوصله نکردم تا مزد و پاداش تلاشم را بگیرم. آری هر که
از تو دور شد، طاقتش طاق شد و جانش به لب رسید. هر که در پی رضای تو نبود به غیر
حواله شد و هر که به غیر حواله شد، خوار
شد.
یا ملجا
العاصین؛
آنکه
عزت و ابرو دهد، تویی.
آنکه
مبتلا کند، تویی.
یا رئوف
تو را
سپاسگزارم از آن باب که غفلت و دوریم از خودت را به بهترین شیوه گوشزدم کردی. دلم
را تنگ کردی تا هوای آغوشت کنم.
ای عشق؛
فدای تو
همه من، کنون آرامم و مسرورم از شکستگیام! چراکه تو تنها خریدارِ شکستگانی.