(مطلبی برای یک نشریه)_دست روی زانو گذاشتن و برخاستن، حکایت مردمانی است که این روزها ظاهرا سخت‌ترین روزهای اقتصادی کشورشان را پشت سر می‌گذارند. روزهایی که چند روز دیگر ۳۵ سال می‌شود...

سی و پنچ سالی که هر روزش ادعا می‌شد، فردایش آن مردمان به زانو در خواهند آمد. امروز اگرچه از صف‌های طولانی بسته شده در مقابل نانوایی‌ها و نفت فروشی‌ها خبری نیست. اما فشارها و دشمنی‌ها حتی برای لحظه‌ای هم کاهش نیافته است.

اگر امروز از دلهره و اضطراب سال‌های جنگ خبری نیست اما تهدید نظامی همچنان خاک خورده روی میز است. مردان و زنان این مرز و بوم با تمام تنگناهایی که دشمن برای‌شان ایجاد کرده، نان بازوی خویش را می‌خورند و منت نامرد نمی‌کشند. آنان همچنان چشم به همت جوانانشان دوخته‌اند و به دشمنان قدیمی بی‌اعتمادند.

مادران این سرزمین هنوز از ایستادگی‌های مردان این مرز و بوم می‌گویند. از قدرت و توانایی که در خاک این سرزمین است. از قدرت درون زا می‌گویند، از قدرتی که مردم با اتکا و اعتماد به خود و کشورشان کسب کردند، تا از بحران‌ها و سختی‌ها گذر کنند.

... این روزها عده‌ای معتقدند اضافه بر تکیه بر قدرت درونی و استفاده از ظرفیت‌های داخلی، می‌بایست از برخی کشورها نیز طلب یاری کرد. می‌گویند باید با آنها همکاری کرد تا شاید، فرج بعد از شدت حاصل آید.

اما تجربه‌ی سال‌های مقاومت نشان داده است که نگاه به بیرون و انتظار خیر داشتن از غیر، انتظاری بیهوده است. چراکه «غیری‌ها» بسیار تمامیت خواه‌تر شده‌اند. هر چه را که برای خودشان می‌خواهند برای دیگران نمی‌خواهند.

لیبی، کشوری که چند سال قبل در حال گسترش فعالیت‌های هسته‌ای خود بود، در برهه‌ای از زمان به غربی‌ها اعتماد کرد و قدم پا پس نهاد. تجهیزات نیروگاه‌های هسته‌ای این کشور توسط غربی‌ها برچیده شد و خاکش را هم به توبره بردند. دانشمندان هسته‌ایش را هم بی‌سرو صدا کشتند.

حالا این ملت ایران است که بار دیگر چون گذشته، سرو مانند، راست قامت می‌ایستد و واپسین روزهای فشار و تحریم‌ها را به یاری خدا پشت سر خواهند گذاشت. ملتی که فهمیده، خنده‌ها و دلفریبی‌های «غیری‌ها» از نبود مصطفی‌ها، مجیدها و داریوش‌هاست، نه از سر لطف و محبت به مردم ایران.

ایران همچون گذشته با اقتداری درون‌زا از آخرین فرسنگ‌های جاده‌ی پر پیچ و خم تحریم‌ها  خواهد گذشت ان‌شاالله.