بی شک شما هم در موقعیت‌ها و در لحظه‌های از لحظات زندگی خود، چشمتان مجذوب چشمانی شده است که به واسطه‌ی نجابت و معصومیت بی بدیل شان از سرریزشدن امواج سهمگین درد و غم درونی‌شان ممانعت کرده. چشمانی که در اوج لطافت و ظرافت ظاهری، چون سدی مستحکم، خون‌دل‌های به خروش آمده و سرکش شده از درون را اجازه‌ی خود نمایی نمی‌دهند...

آری، من همان نجیب‌ترین چشمان و معصومانه‌ترین نگاهی را می‌گویم که شما هم خیره به آنید هنوز. صاحبان این چشم‌ها، مردمان نجیبی هستند که غیر خدا هیچ ندارند و امثال من بی‌معرفت، با نگاه به آن یا به سادگی از کنار آن می‌گذریم یا در درک عظمت و بزرگی آن عاجز مانده‌ایم.

اگر چه از بد عهدی ایام جامعه‌ی امروز ما در غفلت خود بر صاحبان این چشمان جسور شده است و گاهی به خود اجازه می‌دهد با ایشان به جسارت رفتار کند. اما بی‌شک معصومیت و گیرایی این چشمان همه‌ی ما را به تعظیم در مقابل خودشان وا می دارد. همان چشمانی که صاحبان آن سرشار از استعدادند. آزاده‌اند. بی‌ریا هستند. صادق‌اند. در اوج بزرگی، افتاده‌اند. روحی دارند به وسعت آسمان و دلی دارند به پهنای تمام دریاها.

این سطور روایتی از دختران، زنان و مردانی از این سرزمین است که بدِ روزگار، ستاره‌ی پُر فروغِ بخت‌شان را به ظاهر خاموش کرده است و قلب پر تپش و پاک آن‌ها را بی رمق کرده است. اما آن چشمان آنقدر آسمانی هستند که خود کهکشانی برای هدایت ابنا بشرند.

صاحبان این چشمان نافذ و مقاوم، زنان و دخترانی هستند که قرعه‌ی هدایت و نشانه‌ی راه سعادتِ ابنا بشر بر عهده‌ی آنان گذارده شده است. همان کسانی که سوختند تا چراغ هدایت آدمی باشند. همان زنان و دخترانی که در اوج زیبایی صورت و در غایت صفای سیرتشان به اجبار در بند موجودات بی مسئولیت و بی عاطفی به نام همسر درآمدند. زنان و دخترانی پرنشاط و شادابی که چون دسته‌گُلی خوشبو در آتش بی‌خردی و کژفهمی والدین خود پژمردند و دَم بر نیاوردند!

دختران و پسران عاشقی را می‌گویم که چون سَرو ایستادند، سوختند و صبوری کردند. شیر زنانی که در عین لطافت و ظرافت زنانگی‌شان، مردانه بار سخت زندگی را به تنهایی به دوش کشیدند و زمخت به دیده آمدند. مردان مردی را می گویم که تمام بار عالم را به دوش کشیدند و سخت خمیدند اما نگذاشتند خمی بر چهره‌ی عزیزان‌شان بنشیند. آنانی که درد کشیدند. آنانی که ساختند. آنانی که سوختند. آنانی که گرسنگی کشیدند. آنانی که از سرما لرزیدند. آنانی که از لذت های دنیا جرعه ای نچشیدند و بهره‌ای نبردند. همانانی که تا ابد الگو و چراغ اهل دل‌اند. همانانی که به واقع عاشقان بی‌مزار این سرزمین‌اند. همه‌ی آنانی که لحظه‌ای از خاطر و از ذهن‌ها نمی‌روند. همه‌ی آنانی که تنها آنان جاودانه‌‍‌اند و مقرب.